قضیه سید منصور نادری

گوشه از حقیقت های قضیه سید منصور نادری،سیدسعادت نادری،فرخنده نادری در مجموع خانواده کیان و شیعه های اسماعلیه

گاهی ناگاهی تعداد افراد به مخالفت این خانواده برخواسته، این روند بیشتر از سالهای 2014 شروع شده و در سال روان تقریبا قضیه حاد شده بود،اما دیده میشود که در روزهای اخیر تقریبا قضیه های قتل، اختطاف و غیره توسط این خانواده زیادتر دامن زده میشد.

ما در اینجا به دو موضوع خیلی فشرده بحث خواهیم کرد که اصل قضیه چیست.

همانطوریکه بر همگان معلوم است شیعه اسماعلیه (شش امامی نظر به روایات شعیه دوازده امامی) که محترم کریم آغاخان چهل و نهم امامی این فرقه می باشد. این فرقه نسبت به تمامی شاخه مذهبی دیگر اسلامی میانه رو و معتدل است. و در اکثر کشورهای اسلامی در اقلیت قرار دارد. گاه ناگاهی نه تنها مورد هجوم ملا و اخوندهای دیگر مذاهب قرار میگرد بلکه تاریخ گواه آن است که حتی توسط گروه های کوچک سیاسی و اجتماعی مورد تعن و تمسخر قرار میگرد. نمونه های آن را میتوان در کشور خود افغانستان یافت. مثال های زنده آن در جنگ های داخلی به نمایش گذاشته شد و تا هنوز هم ادامه دارد. از انجا که جنگ های داخلی و قبلا از ان در ظاهر بیشتر شکل مذهبی و قومی داشت ، این فرقه بیشتر مورد تعرض گروه های شیعه و سنی  قرار داشت و اکثر موارد آن را هم مخالفت های شیعیان دوازده امامی بودن در این فرقه اکثریت هزاره ها ،سادات، تاجک و تعداد کمی اقوام دیگر به ترتیب پیرو این شاخه مذهب شیعه  است.

طوریکه ذکر شد در جنگ های خانمان سوز داخلی رهبری اسماعلیان را خانواده کیان به عهده داشت، آنها تلاش های فروان نمود تا بتواند فرقه و مردم اش را حفظ کند با وجودیکه سنی و شیعه هر دو دشمن سرسخت آنها بودند، کسانیکه پیرو این مذهب است باید مدیون خدمات این خانواده باشد. زیرا شیعه 12 امامی و سنی آنها را بنام غلات و چراخ کلک ها می شناختن(به این مفهوم که زن های همه مشترک هستند و یا اولین عروس باید شب اول با سید منصور نادری سپری کند ). و حتی من خود شاهد هستم که افراد زیادی حتی از خوردن نان با یک اسماعلیه ابا می ورزد، اگر کسی میخواهد جویایی این حقیقت شود لطف نموده یک بار به ولسوالی شیبر بامیان مناطق کالو گذر کند.پس معلوم میشود حفظ جان و مال مردم در یک دایره محاصره شده خیلی دشوار است که خوشبختانه این امر توسط خانواده سید کیان شکستانده شد و عزت مردم خویش را حفظ نمودند.

حالا چرا عده یی صدایی خویش را برای دادخواهی بلند نمودن که این خانواده خصوصا در مناطق بغلان بالای اسماعلیه ها (اسماعلیه هزاره) ظلم میکنند.

این قضیه ها بیشتر از جنبه حقیقتی جنبه سیاسی دارد، شاید کم و بیش بعضی موارد درست باشد نه به این پیمانه که از گاه کوه بسازیم. ولی برای مخالفان یا رقیب های این خانواده خیلی دشوار است که بپذیرد یک حزب کوچک و یا فرقه کوچک که در راس آن یک خانواده است  همه در ارکان بلند رتبه دولتی کار میکند، آنهای که خود را نماینده یک قوم و دارایی یک حزب به ظاهر بزرگتر می باشد یک و الی دو چوکی را به هزار مشکلات کسب میکند.

طرف دیگری قضیه این است که تعداد افراد فرصت طلب و نشنلیست نما میخواهد یک تعداد مریدان این خانواده را از پیکره آن جدا کند، آنها باید کمی تفکر کند که این مردم رهبر روز های سخت خود در میدان نبرد تنها نخواهد گذاشت، شما اگر واقعا دلسوز برای قوم خویش هستید لطف نموده اولا اگاهی دهی و تبلیغ راه بی اندازید تا حداقل مردم حاظر شوند با آنها یک جا نان بخورند و یا اگر کدام سروی را انجام میدهد حداقل نان چاشت را  در خانه های آنها صرف کند، هنوز نتواستیم رویه و دیدگاه خویش را نسبت به آنها تغیر دهیم پس چطور میتوانیم اظهار همدردی کنیم. خیت ساختن آب و ماهی گرفتن در این دریا خیلی دشوار است . بهتر است در جستجوی یک راه دیگر باشید.

ادامه دارد.